خب مدلشونه!
هر کسی یه جوره!
دوسشون دارم،دوسم دارن؛
از خوشحالیشون خوشحالم،از خوشحالیم خوشحالن؛
طاقت دیدن غصه هاشونو ندارم،اگه بهفمن (که اکثرا متوجه نمیشن) غمگینم،غمگین میشن؛
ما باهم دوستیم ولی از مدل هم نیستیم!
قبلا حرص میزدم سر این موضوعات؛
که ندیدمشون،چند روزه حرف نزدیم دلم تنگ شده،
که ما چند ماهی یه بار با زور و تلاش جور میکنیم که یه نصفه روز فقط پیش هم باشیم اونوقت ملت همش با دوستاشون تو مهمونی و کافی شاپ و پارک و این ور اون ورن!
این تعطیلات بین ترم که هممون اینجا بودیم(آخه اکثرا شهرای مختلف و تهران قبول شدیم) هیچی نگفتم.از هیچ کدومشون نخواستم که بریم بیرون.میخواستم ببینم حالا که من نمیگم اونا پیشنهادی میدن یا نه؟! و هیچ حرفی نشد :)
فقط ابراز دلتنگی تو پیام و اینا که بذار در کوزه آبشو بخور!
ولی میدونی دیگه خودمو اذیت نمیکنم؛ کنار اومدم باهاش! هرکسی یه مدله و خب مدل ماهم همینه.
در همین حد که هرچند وقتی با پیام حال همو بپرسیم و بطور کلی بدونیم که سالمیم و خوبیم،تولدامون بهم کادو بدیم و اگر پیش اومد تابستونی تعطیلی چیزی بریم رستوران یا کافی شاپ یه چی بخوریم کنار هم و یکم خوشحالی کنیم و برگردیم.همین!
حالا که ازشون توقعی ندارم و منتظر پیام و پیشنهادی واسه تجدید دیدار از طرفشون نیستم آرامش بیشتری دارم :)
درسته هنوزم کامل نپذیرفتم ولی حداقلش اینه که مقدار افسوس خوردنم کمتر شده.
شد،شد؛ نشد،نشد !!