پناهگاه تنهایی...

هى بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه ؟!

پناهگاه تنهایی...

هى بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه ؟!

۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

۱۹بهمن

خب مدلشونه!

هر کسی یه جوره! 

دوسشون دارم،دوسم دارن؛

از خوشحالیشون خوشحالم،از خوشحالیم خوشحالن؛

طاقت دیدن غصه هاشونو ندارم،اگه بهفمن (که اکثرا متوجه نمیشن) غمگینم،غمگین میشن؛

 

ما باهم دوستیم ولی از مدل هم نیستیم!

 

قبلا حرص میزدم سر این موضوعات؛

که ندیدمشون،چند روزه حرف نزدیم دلم تنگ شده،

که ما چند ماهی یه بار با زور و تلاش جور میکنیم که یه نصفه روز فقط پیش هم باشیم اونوقت ملت همش با دوستاشون تو مهمونی و کافی شاپ و پارک و این ور اون ورن!

 

این تعطیلات بین ترم که هممون اینجا بودیم(آخه اکثرا شهرای مختلف و تهران قبول شدیم) هیچی نگفتم.از هیچ کدومشون نخواستم که بریم بیرون.میخواستم ببینم حالا که من نمیگم اونا پیشنهادی میدن یا نه؟! و هیچ حرفی نشد :)

فقط ابراز دلتنگی تو پیام و اینا که بذار در کوزه آبشو بخور!

 

ولی میدونی دیگه خودمو اذیت نمیکنم؛ کنار اومدم باهاش! هرکسی یه مدله و خب مدل ماهم همینه.

در همین حد که هرچند وقتی با پیام حال همو بپرسیم و بطور کلی بدونیم که سالمیم و خوبیم،تولدامون بهم کادو بدیم و اگر پیش اومد تابستونی تعطیلی چیزی بریم رستوران یا کافی شاپ یه چی بخوریم کنار هم و یکم خوشحالی کنیم و برگردیم.همین!

 

حالا که ازشون توقعی ندارم و منتظر پیام و پیشنهادی واسه تجدید دیدار از طرفشون نیستم آرامش بیشتری دارم :)

درسته هنوزم کامل نپذیرفتم ولی حداقلش اینه که مقدار افسوس خوردنم کمتر شده.

شد،شد؛ نشد،نشد !!

♡Telma♡
۱۶بهمن
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
♡Telma♡
۰۶بهمن

دلم تنگه!

نمیدونم واسه کی یا واسه چی!

ولی یه حس خلا تو قلبم حس میکنم؛

خیلی بده جنس احساست که دلتنگیه رو میتونی تشخیص بدی ولی علتش که چرا رو نه؛نمیتونی  -_-

 

دیشب خواب دیدم :

[ داشتم آماده میشدم واسه خواب که از پنجره دیدم دو نفر دارن میان سمت خونه مون،سریع چراغ رو خاموش کردم که نفهمن بیدارم یهو جلو روم ظاهر شدن و دستشونو گذاشته بودن جلو دهنم و جای پولا رو میخواستن! منم دستشونو پس زدم و شروع کردم به جیییییغ کشیدن و ...‌]

 

بیدار که شدم مثه سگ میترسیدم!🤦🏻‍♀️

 

صبح از گوگل یاری جستم واسه تعبیرش؛ و میگف دزد تو خواب به معنی دوست ، مسافر و یا مهمونه.

یا اینکه از یه نفر که فکرشم نمیکنی یه خبر بهت میرسه و یا از دیدن یه دوست شاد و خوشحال میشی :)

 

خدایا منتظر تعبیر خوابم هستما!

 

بلکه این حس مزخرف دلتنگی برطرف شد.والا!

 

 

♡Telma♡
۰۴بهمن

حتی اتاق خودمم واسم غریبه س...

در و دیواراش،وسایلش؛انگاری هیچ کدوم مال من نیستند.

اینجا هم احساس آرامش و تعلق خاطر ندارم...

فکر میکردم امشب که بعد از سه هفته رو تخت خودم میخوابم خوشحال خواهم بود؛ولی باز هم گوله های اشک مهمون گونه هام شدن...

چه بی رحمانه تنهام...

 

 

** شکر نعمت نعمتت افزون کند/کفر نعمت از کفت بیرون کند **

++ خدایا هزارمرتبه شکرت میکنم واسه وجود مامان و بابام!

این چسناله ها رو رو حساب ناسپاسی نذار :(

♡Telma♡
۰۳بهمن

یکیو داری که شب کنارش دراز بکشی و حرفای جدی باهم بزنین؟

از زندگی بگین؛از گذشته،آینده،احساساتت،برنامه هات و ....

نخودی و ریز در گوش هم بخندین و تمام تلاشتونو بکنین که صداش به گوش بقیه نرسه...

اگه داری خوشبحالت!

دو دستی بچسب بهش و خدا رو شکر کن

 

 

من که ندارم :(

 

اصلا هم منظورم نیست که حتما پسر باشه؛حتی شده یه دوست خوب و همیشگی و هم جنس!

ندارم...

 

 

 

بعدانوشت:دیشب این اتفاق افتاد،خدایاشکرت!

♡Telma♡
۰۲بهمن

عمیقا دلم گرفته...

با شنیدن کلمه ی مامان اشکام میریزه...

سه هفته س که نرفتم خونه.

دلم خونه میخواد،ولی خونه هم که هستم دلم خوابگاه میخواد!

روحم چند تیکه شده!

از عدم دوست رنج میبرم...

کاش یکی بود،یکی که تماما مال خودم باشه.خودِ خودم!

این روزا خسته ترینم...

هیچکس پیدا نشد که باهم بریم بیرون و به مناسبت تموم شدن امتحانامون خوشحالی کنیم...شاید خیلی مسخره و بچه گونه بنظر بیاد.ولی همین موضوع دو روزه که باعث شده لحظه ای به چشمام استراحت ندم.

میتونستم امروز نرم دکتر باهاش و با یه سری از بچه ها بریم بیرون ولی چون قول داده بودم رفتم و اون هیچ وقت نخواهد فهمید که من از تفریحم زدم و با اون رفتم.هر چند اگر هم بفهمه فرقی نمیکنه و هم چنین واسه خودمم مهم نیس که اون بفهمه یا نفهمه.

میدونی چیه؟!

هر وقت هر کی خواسته من همراهش بودم،اما وقتی من میخواستم کسی نبوده.البته بی انصافی نمیکنم.

بودن ولی نه همیشه!

و این چند ماه اخیر انقدر نبودنشون بیشتر از بودنشون بوده که یادم نمیاد بودنشون چه شکلی بود...

 

 

صدای خنده هاشون رو مخمه! نه اینکه حسودی کنم اما دارم فکر میکنم به خودم،چند وقت این مدل خنده ها رو تجربه نکردم؟چند وقته انقدر تنهام؟

 

به هزار و یک روش بهشون فهموندم که حالم خوب نیس،با استوری کلوز گذاشتن،با پیام های نصفه کاره دادن و گاهی وقتا هم مستقیم گفتم بابا خوب نیستم.نمیفهمن دیگه!یا واسشون مهم نیس :))

این نیز بگذرد

 

♡Telma♡