پناهگاه تنهایی...

هى بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه ؟!

پناهگاه تنهایی...

هى بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه ؟!

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

۰۵مهر

بازم کنکور و حال و احوالش و ...

 

انقدر حرف کنکور و انتخاب رشته بود که دوباره بعد سه سال رفتم سراغ مدارک و شماره داوطلبیم رو درآوردم.تو لیست سراسری سازمان سنجش دنبال نتایج کنکور ۹۶ گشتم.دوباره درصدامو نگاه کردم.اینکه چرا ریاضی رو ۳۸ زدم؟چرا؟چرا ۵۰ نزدم؟من واقعا پتانسیل بیشتر از اینو داشتم.چرا همه درسام حول ۳۰ میچرخه؟

چرا رتبه م سه رقمی نشد؟من که فرزانگان بودم!

شاید مسخره بنظر بیاد،که مسخره هم هست!ولی هنوز با اینکه سال آخر کارشناسیم و همش ۳۳ واحد مونده تا لیسانسمو از یه دانشگاه دولتی و نسبتا خوب تو تهران بگیرم اما هنوزم درس خوندن تو امیرکبیر و تهران یه حسرت بزرگ تو زندگیمه.

به امید خدا موفق میشم؛یه شغل خوب پیدا میکنم؛به درآمد خوبی میرسم ولی بازم یادم نمیره که من میتونستم رتبه بهتری داشته باشم.اگر سهمیه داشتم میتونستم تو امیرکبیر یا تهران درس بخونم.

لعنت بهت کنکور!یجوری هستی که هیچ وقت فراموش نمیشی.یه درد کهنه ای هستی که هر چند وقتی سر باز میکنه و فرقی نمیکنه چقدر ازت گذشته؛سه روز؟سه ماه؟سه سال؟سی سال؟ همیشه تازه ای و اعصاب خورد کن!

کاش ریشه کن کشی!

♡Telma♡